مبانی نظری و سوابق پژوهشی تعاریف و انواع فرهنگهای سازمانی (فصل دوم)
2 - 1 مقدمه
2 - 2 تعريف فرهنگ سازماني
2 - 3 سير تاريخي مطالعات فرهنگ سازماني
2 - 4 منشأ و شكل گيري فرهنگ سازماني
2 - 5 بقا و ادامه حيات فرهنگ سازماني
2 - 6 تثبيت فرهنگ سازمانی
2 - 6 - 1 گزينش :
2 - 6 - 2 مديريت عالي سازمان
2 - 6 - 3 جامعه پذيري :
2 - 7 انواع فرهنگ سازمان
2 - 7 - 1 سازمان هاي با فرهنگ علمي
2 - 7 - 2 سازمان هاي با فرهنگ باشگاهي
2 - 7 - 3 سازمان هاي با فرهنگ تيمي
2 - 7 - 4 سازمان هاي با فرهنگ سنگري
2 - 8 فرهنگ قوي و فرهنگ ضعيف
2 - 8 - 1 مشخصات فرهنگ قوي و ضعيف
2 - 9 كاركردهاي فرهنگ سازماني
2 - 10 فرهنگ ملي
2 - 11 اثرگذاري فرهنگ ملي بر فرهنگ سازماني
2 - 12 مديريت فرهنگ سازمان
2 - 13 فرهنگ سنجي سازمان
2 - 14 روش هاي تشخيص جنبه هاي فرهنگ
2 - 16 مقايسه شيوه هاي تشخيص فرهنگ
2 - 17 اهميت شناخت فرهنگ براي سازمانها
2 - 18 الگوهاي تبيين و شناخت فرهنگ سازماني
فصل دوم :
مبانی نظری تحقیق
( ادبیات تحقیق )
2 - 1 مقدمه :
در اوايل دهه ۱۹۸۰ صدها محقق شروع به پژوهش در خصوص فرهنگ سازماني نمودند و دهها مقاله و كتاب در اين خصوص به چاپ رسيد و اكثر مجلات معتبر دانشگاهي مباحث خود را به اين پديده اختصاص دادند و امروزه فرهنگ سازماني تبديل به عنوان فراگيري در مباحث مديريت شده است و انبوه مطالعات انجام گرفته تاكنون توانسته است نگرش دانش پژوهان و مديران را نسبت به سازمان تغيير داده و تجزيه و تحليل فرهنگ سازماني را به يكي از مهمترين تخصص ها در زمينه رفتار سازماني مبدل نمايد .
امروزه سازمانها در محيط متلاطم و طوفاني تغيير به حيات سازماني خود ادامه داده و براي تحقق بخشيدن به رسالت هاي خويش ، ناچار به تحول و همگون سازي ساختار و فرايندهاي خود با نيازهاي محيطي مي باشند و براي تنظيم مؤثر و آگاهانه فرايند تغيير ، قبل از هر چيز ناچار به تغيير بنيادي در بينش ها و تحول در سطوح فردي ، گروهي و سازماني به تغيير در شيوه ء زندگي ( فرهنگ يا جوّ ) حاكم بر سازمان مي پردازند و قبل از هر تحولي بايد فرهنگ سازمان خود را شناسائي و بررسي نمايند .
2 - 2 تعريف فرهنگ سازماني
فرهنگ همانند بسياري از مفاهيم علوم انساني ، معاني و تعاريف متعددي دارد . جامعه شناسان ، مردم شناسان و صاحبنظران كه در حيطه اجتماع به تحقيق و تفحص پرداخته اند تعاريف متعددي را از اين مفهوم ارائه نموده اند . استانلي ديويس معتقد است انسانهائي كه در يك نظام اجتماعي كوچك يا بزرگ زندگي مي كنند داراي